تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
این وبلاگ هیچ
عنوانی ندارد
و آدرس
neweshte-man.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
این داستان کاملا واقعی است ودر یکی از شهرستان ها اتفاق افتاده
روزی پیرمردی از مرگ و مرده شستن واهمه ی بسیار داشته.و مدام خواب مرده می دیده.پیش شخصی میره و از اون شخص چاره ی میخواد؟
شخص میگه به سردخانه برو و از کسی بخواه تا تو ر بشوره.این طوری ترست هم میریزه
پیرمرد بیچاره گشت و یه مرده شور پیدا کرد و از اون خواست تا بیاد بشوردش.مرده شور قبول نکرد و گفت این یه کار کاملا غیر قانونیه.
بالاخره مرد با سماجت و خواهش والتماس مرده شور ر راضی کرد و باهاش قرار گذاشت که فلان روز و فلان ساعت توی سرد خونه ببیندش
اون روز رسید و پیر مرد به سرد خونه رفت و مرده شور هم با اکراه اومد.واماده ی شستن پیرمرد شد
.مرد که زهره ترک شده بود و فکر میکرد قراره با ترسش کنار بیاد همون طور که روی تخت مرده شور خونه خوابیده بود از مرده شور خواست تا لحظاتی تنهاش بذاره و مرد بتونه یکم با خودش خلوت کنه
مرده شور از اطاق بیرون میره و مرد روی تخت تنها میمونه.که این حین یکدفعه صدای راننده ی امبولانس بلند میشه که:فلانی(مرده شور)بیا که واست یه جنازه ی دیگه اوردم
راننده با شتاب در اطاق باز میکنه و یه نگاه به درون اطاق میندازه و میگه:اینجا که یه مرده دیگه هم ست؟
یه دفعه همون کسی که رو تخت خوابیده بوده از سر جاش بلند میشه و میگه:بفرمایید؟چی کار داشتید؟
راننده که از همه جا بی خبر بوده با دیدن این صحنه فک کرده که مرده زنده شده و در جا سکته کرد و افتاده
قابل به ذکر است که الان مرده شوره که از همه بی گناه تر بوده به خاطر کاری که خلاف قانونه و میخواسته انجام بده و منجر به مرگ کسی شده بازداشته